وبلاگ آقای امیرهوشنگ سوقندی_درمان اعتیاد دروس آکادمی کنگره60
| ||
گالری
"بنام قدرت مطلق"
جلسه قبل بحث پیشگامان را مطرح کردیم. گفتیم: از اسمش پیداست و گروهی هستند که در یک مسیری حرکت میکنند و یک موضوع را به وجود میآورند. پیشگامان هم در جهت خوب است و هم در جهت بد. پیشگامان علم داریم، پیشگامان تخریب، ادیان و ... در همین مقوله خودمان اعضای کنگره60 پیشگامان هستند. پیشگامان درمان اعتیاد که راه درمان را بلد هستند و به بقیه هم میآموزند. کاری که کنگره انجام میدهد، درمان تمام بیماریهای اعتیاد از یک پروتکل تبعیت میکند. یعنی همه مشابه هم هستند، مصرف کننده تریاک، الکل، هروئین و ... همه را با یک روش درمان میکنیم. با OT و 11 ماهه، همه ضریب 8/. و همه پله ها 21 روزه. و بعد از مدت 11 ماه هم روانش به تعادل میرسد و هم فیزیولوژیاش به درمان میرسد و هم تفکر و اندیشهاش. پس از یک خط تبعیت کرد. برای همین میگوئیم، علوم از یک نقطه شروع شدند و گسترش پیدا کردند، ولی باز دو مرتبه باید برگردند و برسند به یک نقطه. به اعتقاد من برای بقیه بیماریها هم همین طور است. یعنی 95 درصد بیماریها همه از یک درمان تبعیت میکنند. شاید از نظر پزشکی چیز خیلی عجیبی باشد. البته اینها تئوریهایی است که من به آنها رسیدم ولی باید ثابت شود. از نظر من بیماری M.S و آلزایمر و کولیت روده و ... همه با یک پروتکل درمان میشود، همه با یک دارو قابل ترمیم هستند. چون همه آنها از یک جا خرابی به وجود آوردهاند. همه در اثر تخریب و عدم تعادل در ناقلهای عصبی و نروترانسمیترها و سیستم عصبی است. مادههای شبه افیونی کم و زیاد شده و باعث بروز این مشکلات شده است. بدن یک سری از موادش را از بیرون میگیرد. گیاهان کارخانهاند. کارخانهای که آب و خاک را میگیرند و تبدیل به انواع و اقسام مواد دیگر میکنند، مثل املاح، پتاسیم، سدیم، آهن و ... که ما استفاده میکنیم. گازکربنیک را میگیرند و اکسیژن تولید میکنند. حیوانات هم همین طور، انسان هم همین طور، منظورم این است که انسان یک سری از موادش را از گیاهان و حیوانات و ... میگیرد و یک سری موادش را هم خودش تولید میکند. موادی که از بیرون میگیرد، اگر کم بگیرد دچار مشکل میشود و دچار بیماری! یک سری مواد را هم که مغز و غدد کلیوی و ... میسازند و در اختیار بدن قرار میدهند. وقتی اختلالی باشد یا مواد اولیه کم باشد یا در سیستم مشکلی باشد، بدن مواد مورد نیازش را نمیسازد و بیماری بروز میکند. کاری که ما در انواع و اقسام سرطانها انجام میدهیم فقط نابودکردن غده سرطانی است و بارها تجربه کردیم، وقتی یک قسمت را از بین میبریم در قسمت دیگری سرایت میکند. پس کلیه بیماریها باید به یک پروتکل برسد و اگر مواد لازم و تولیدی بدن را بالانس کنیم بیماری برطرف میشود. مثل سروتونین، آدرنالین، استیل کولین، دینورفین و ... . و برای درمان بیماریها باید یک روزی به این قصه برسیم. من یک مبحث دیگر را میخوانم و مورد کاوش قرار میدهم و امیدوارم پیشگامان خوبی برای درمان اعتیاد باشید. الان روز یکشنبه تیم کشتی کنگره رفت به ارمنستان برای مسابقات بین المللی. هشت وزن شرکت کردند و هر هشت وزن مسافران کنگرهاند. جالب اینجاست که مربی و سرمربی هم از بچههای کنگره هستند. یعنی ما در این کاروان یک غیر مصرف کننده نداریم. پارسال هم تیم راگبی کنگره قهرمان کشور شد. این بیانگر چیست؟ که افراد به درمان و به تعادلی برسند که بتوانند در میادین ورزشی بدرخشند. اینها نشانه و سمبلی است برای درمان صحیح اعتیاد. اینها مقالات زندهای هستند برای این کار. بنابراین اگر میگویم شما پیشگامان درمان اعتیاد هستید، حرف کِذبی نزدهام.
مطالب مربوط به 9/2/ 84 است:
استاد: مسائل همیشه به گونههای متعددی پیش میآید و شنهای صحرا هرگز آرام نیستند. هم چنین امواج دریا و اقیانوسها در تلاطم به سر میبرند. درون ما هم به همین ترتیب است. این موضوع را ما پیشترها به شما گفته بودیم. بارها روی این قضیه صحبت کردیم که انسان ثابت نیست، ساکن نیست. شنهای صحرا ساکن نیستند، هیچ چیزی در دنیا ساکن نیست. شنهای صحرا گاهی آرام میگیرند و گاهی دچار طوفان میشوند و جابهجا میشوند. آبهای اقیانوسها ثابت نیستند، اگر بودند میگندیدند و تمام موجودات درون آب از بین میرفتند. میخواهیم بگوئیم انسان هم همینطور است. انسان موجودی نیست که در یک شرایطی ثابت باشد. دائماً در حال تغییرات است. یعنی هیچ تضمینی برای هیچ کس نیست که همیشه سرخوش و متعادل باشد. جهان هم همینطور است و هر کس بخواهد وضعیت ثابتی نگه دارد در اشتباه است. چون بنیان انسان متحرک است. کره زمین را مد نظر بگیرید. یک سنگ بسیار بزرگ که در فضا معلق و در حال حرکت است. بنابراین زندگی ما مرتب دچار تلاطم است. منظور این است که ننشینید و نگوئید که چرا فقط برای ما مشکل به وجود میآید و زندگی بی رحم است و ... . نه!! سیستم همینطور است و دچار تغییرات است. ما الان در تهران زندگی میکنیم و ممکن است خدای نکرده 50 دقیقه دیگر تمام تهران زیر و رو شود و آتشفشان فوران کند و ... بنابراین ثابت نیست و این مبحث مربوط به زمانی است که ما در مورد همین مکان کنگره یک سری مشکلات و دعوای حقوقی داشتیم و اینجا را بسته بودند و یک سری مسائل بود. و یک شرایط بحرانی و دشوار برای کنگره پیش آمده بود و این مطلب را به من میگوید و برای همه ما که اگر در زندگی مشکلی پیش میآید، گله وشکایت نکنیم. باید بدانیم که مشکلات هست.
مثلثها به صور مختلف رسم میشوند. و اما در این باب، مثلث رابطه انسانها، یا خوب است که قابل مشاهده همان صور آشکار است. مثلث برای انسانها به گونههای مختلف رسم میشود. یکی که انسانها رابطهشان خوب است که این در صور آشکار است، و یا بد است که باز هم قابل رویت است. و یا بد است که باز هم قابل مشاهده است. پس ما یکی از ظاهر انسانها متوجه میشویم که خوبند یا بد. سارق، سارق است و آدم خوب هم خوب است. این مشخص است. و ضلع سوم یعنی خوب و بد. که (ضلع سوم) همیشه مجهول میباشد که خود میدانید! ضلع چپ و راست که صورآشکار است برای انسانها یا خوب است یا بد، ضلع سوم صور پنهان است که یا خوب است یا بد. مطلب مهم در اینجا این است. صورپنهان انسانها از خلقت هم میگذرد و قدمت آن را نمیتوانید تخمین بزنید. انشاالله که در باب آزمایشات آن کنید که شما را آگاه نموده و مینمایند. صورپنهان انسانها سابقهاش برمیگردد به قبل از خلقت! انسان دو بخش است. صور آشکار و پنهان. از نظر فیزیک صورآشکار جسمیت است، اعمال هم داریم، اعمال صور آشکار و پنهان، افکار صورآشکار، افکار صورپنهان. ولی از لحاظ موجودیت دو بخش است واین را همه قبول دارند. یکی جسم است که از خاک درست شده و یکی جان یا نفس و روح و ... است که به این نفس و روح و ... میگوئیم،صورپنهان؛ سابقهاش به قبل از خلقت انسان میخورد. یعنی روزی که خداوند انسان را خلق کرد. کالبد خاکی را خلق کرده است و نفس یا روحی که در آن دمیده شد برمیگردد به قبل از خلقت. آنجا بود که پیمان بست و گفت: به این موجود که آفریدهام. احترام بگذارید و سجده کنید. یعنی بروند آنجا کسانی و ما هم بودیم. پس صورپنهان میخورد به قبل از خلقت. خدا میداند این چه با خودش حمل میکند و کرده است. اگر مقطع زندگی ما فقط از تولد بود همه چیز فرق میکرد، فطرت و ذاتمان معلوم بود. مگر نمیگویند: انسان را از نفس واحده آفریدیم و بعد از زندگی مادی به آخرت میروید و خود ما هستیم که در دوزخ قرار میگیریم یا در جهنم! پس این صور پنهان با سابقه زیادش برای ما مجهول است. برای همین در شناخت انسان به مشکل خوردهایم و در درمان بیماریهای روحی و روانی موفقیت چندانی نیست. اگر میشناختیم لزومی نداشت بیمارستانهای روانی در سطح جهان پر از بیمار باشد. در باب دیگر، بنا یا ساختمان کنگره بایستی اسباب و اثاثیه کار و عمل فراهم آید. در مورد ساختمان و آکادمی است و این که باید لوازم فراهم باشد. ما میخواهیم مرجعی درست کنیم برای شناخت انسان و فلسفه و صورآشکار و پنهان و مسائل ماورای انسان و مسائل الهی! یعنی درمان تمام بیماریهای اعتیاد به یک نقطه برسد. بعضی از بزرگان میگویند: هرکس بنا به شرایط و شغل و زندگیاش باید روش درمانش را انتخاب کند. اما این به نظر من غلط است! ترکاعتیاد بله؛ ولی درمان اعتیاد که سلیقهای نیست. مثل اینکه بگوئیم هر کس بر مبنای کار و شغلش بیاید عمل جراحی قلبش را انجام دهد، مگر قلب کارتن خواب با قلب فوق لیسانس فرق میکند! همه یک قلب دارند و باید یکجور درمان شوند. اعتیاد هم همین طور است. هزارتا راه نیست، فقط یک راه! صراط مستقیم یک راه دارد، برای این باید ما آکادمی را درست کنیم که به آن درمان قطعی برسیم. و در محیط خاص قرار بگیرد و آنچه انجام میشود با تمام محاسبات دقیق، صورت پذیرد. درست است؟ بلی. انشاالله که وقایع اتّفاقی در کل این کنگره باعث تکدّرخاطر نشده باشد. منظور همان مسائل بستن کنگره و درگیری و مشکلات است. این را من از روز اول میدانستم و الانم میدانم که در مسیر این فراز و نشیبها هست. ما قبلاً هم گفته بودیم که شما هم در ادامه میدانید که این تفکر و اندیشه انسانهاست که به سوی حقیقت میروند و این مکانها همیشه چه آباد و یا مخروبه باشد، همیشه ساکن هستند، مهم عملی است که انجام میگیرد. می گوید این مکانها از قدیم بوده و هست و ساختمانها ثابتند و چیزی که متغیر است، اندیشه انسانهاست که آنها را به طرف حقیقت رهسپار میکند. دوست ما "دین دستور" میگویند که ما آنچه شنیده بودیم در خدمت گرفتیم و در جا و مکان خود نبودیم. ما درجا و مکان خود نبودیم و در حال خدمت به انسانها بودیم. میدانید که او چه میگوید؟ ما هم میدانیم که ضمن دریافت و اقیانوس بودن اندیشه ژرف، برای شما بسیار مهم است که با عشق و محبت میباشید. ضمن اینکه تفکر و اندیشه باید ژرف باشد باید عشق و محبت هم وجود داشته باشد. یعنی واقعاً هم اگر ما محبت را از انسان بگیریم، فکر نمیکنم چیزی از آن بماند. کسی که عشق و محبت دارد خودش راحت است. کسی که همه را دوست داشته باشد و از کسی بدش نیاید، خودش راحت است و از زندگی لذت میبرد. و حال ما را بیش از خودمان حس مینمائید، حال ما را از خودمان بهتر درک میکنید، در داخل بودن و یا با محبت هم، لحظاتی انسان به گرمای غیر ممکن میرسد. اگر انسان با محبت باشد و یا درون هر کاری باشد ممکن است به شرایط دشواری بر بخورد. این طور نیست که اگر با محبت باشیم همه چیز حل شود. پس هیچ تضمینی برای هیچ قسمتی وجود ندارد. تنها تضمین این است که اگر در صراط مستقیم باشید و خیرخواه مردم باشید، کمتر آسیب میبینید. اما ما میدانیم که با پیروزی و سرافرازی همچون یخبندان زیر شصت درجه عبور خواهید کرد. این مهم است که انسان در یک شرایط بحرانی و دشوار قرار میگیرد و کسی باشد که انسان را دلداری بدهد. خیلی مهم است انسان به انسان خط بدهد. گاهی اوقات به مشکل برمیخوری و اطرافیانت نمک بر زخم تو میریزند؛ مثلاً اگر ماشینت تصادف میکند، به جای کمک و دلداری میگویند: چرا بیاحتیاطی کردی؟! باید دقت میکردی و... پس در شرایط بحرانی دلداری و کمک خیلی مهم است. میگوید: همانطور که از بحران یخبندان عبور کردی، از این مشکل هم عبور میکنی. تعلیم در این دوستان مانند شجرهای شده که دانه و بذر، در درون خود، به عبارتی تبدیلات خود به خود انجام میگیرد. آموزش در اعضای کنگره مانند درختی است که دانه و بذر و تبدیلات را در خود دارد، وقتی وارد سفر میشوند و شروع به تیپر کردن و سیدی گوش کردن میکنند. حتی الامکان تکلیف کنید که از روی سیدیها بنویسند. یعنی برای اینکه تبدیلات در درون انسان خود به خود انجام گیرد، باید این آموزشها باشند. چون در مورد یک نفر که وارد کنگره میشود سه چیز باید انجام بگیرد: تغییر، تبدیل و ترخیص. و همه میبینید که اکثراً بچهها آرامش دارند. با صبر و سکوت و به جا. البته کار و امورات انجام خواهد گرفت. گفته بودیم. این درخت رشد نموده و سر از آن باغ بیرون آمده و این برای آنانی که چشم بصیرت داشته باشند، هرگز نمیتوانند نبینند و برای این موضوع اصلاً مشکلی به خود راه ندهید، شما مسائل مهمتری دارید. وقتی یک درختی بزرگ می شود از باغ میزند بیرون. وقتی تیم راگبی که مصرفکننده بودند مقام اول کشور را میگیرد، این درختی است که از باغ بیرون زده یا تیم کشتی! حالا با این سه جور برخورد میتوانند بکنند: یکی که محققین بیایند و تحقیق کنند و تشویق کنند و گسترش بدهند. آیا چنین کسانی هستند؟! گروه دوم که اصلاً نمیبینند و یا نمیخواهند ببینند و گروه سوم گروهی که مخالفت میکنند که الان خیلی کم شدهاند. بگذارید احمقها در قالب خود بایستی بمانند. تو نمیتوانی همه آنها را به آن راه معرفت هدایت بنمایی. گروهی میآیند و گروهی دیگر میروند. حالا میرود روی اعضای کنگره. ما و دیگر دوستان همیشه با این موضوعات در جدال بودیم. همیشه بیشتر مطالب تکرار میشوند و باعث تعجب هم نیستند. زیرا تعداد آنهایی که به کامل شدن میرسند بسیار اندک است. در کل قضیه، همیشه انسان با تفکر، دربُعد حیات مادی متضرّر نمیشود، هم معنوی و هم مادی. بعضیها میآیند به کنگره و میخواهند در جهل خود سماجت کنند. خاصیتی که کنگره دارد؛ در ابتدای ورود کمی وحشی هستند و سیستم را نمیپذیرند، ولی یک مقدار که میآیند آرامتر میشوند. باز کمی تخلّف میکنند و دوباره آرام میشوند و بعد یا ول میکنند و میروند و یا میمانند. خیلیها را من دیدم که بد بودند و ناآرام! ولی با تکرار وآمدن، به مرحله بسیار مناسبی رسیدهاند. چون جمع و محیط روی آنها اثر گذاشت. احمقها باید همینطور باشند، ما نمیتوانیم همه را هدایت کنیم. سی دی هنر امین این مسئله را مطرح کرد. شاگرد پرورش دادن یک هنر است و باید یاد بگیرید. اگر خشم زیاد باشد از دست میرود، لوس هم باشد از دست میرود. صنعت نیست، علم هم نیست، هنر و معرفت است. هنر ارتباط با پنج حس پنهان هم دارد. باید بلد باشی تا بتوانی شاگرد را حفظ کنی. یک جا باید اخم کنی و یک جا باید بخندی و... و این قضیه وقتی اتفاق میافتد که راهنما رهجو را دوست داشته باشد. آنجاست که باید بگوید: عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد! این قضیه همیشه بوده و بدیها همیشه هستند. نمیتوان گفت ما به روزی میرسیم که هیچ معتادی در کشور نباشد. این خواب و خیال است. اگر هم برسیم مشکلات دیگری به وجود میآید. مسائل تکرار میشوند. همیشه رهجوی خوب هم میآید، رهجوی بد هم میآید و این ادامهدار است و تعجب هم ندارد. مخصوصاً ما که گفتیم فقط حال خرابها بیایند! کسانی که بتوانند به مرحله کامل شدن برسند یا سابقون، تعدادشان کم است. در زندگی دنیا کسانی که با تفکر باشند ضرر نمیکنند. هم مادی و هم معنوی. به همین دلیل اوّلین وادی کنگره تفکّر است. و با وادی اول، هم مسائل مادیمان را حل می کنیم و هم مسائل معنویمان را. انسانِ بدونِ تفکّر و نادان همیشه در بدبختی است. این قسمت خیلی مهم است: این طناب در اختیار همه هست، یکی خود را حلقآویز میکند و دیگری با آن صعود مینماید. این طناب در اختیار ماست. بعضی اوقات میگوید به ریسمان الهی چنگ بزنید؛ کسانی که چنگ بزنند و در جهت ارزشها حرکت کنند، رستگار میشوند، آنهایی که حرکت نکنند سقوط میکنند. کنگره هم یک طناب است و در اختیار همه هست. بعضیها صعود میکنند، بعضیها خود را حلقآویز میکنند. تمام زندگی همین طور است، تمام افکار و اندیشهها و مسیرها همین طور است، انسان یا به نحو مطلوب از آن استفاده میکند و یا خودش را از بین میبرد. با یک طناب هم میشود صعود کرد، هم میتوانی خودت را حلقآویز کنی. از تمام مسائل میشود استفاده دوگانه کرد: یکی را دوست داریم میتوانیم نابودش کنیم و میتوانیم رستگارش کنیم. که همه در این سختیها نبایستی خوف به خود راه بدهند و باعث سقوط خود بشوند. ما از اینکه به سخنان ارسالی توسط دوستان اهمیت میدهید و راجع به آنها تفکّر مینمایید و در انتقال بسیار کوشا هستید، همانگونه که گفتیم ما و شما ادامه خواهیم داد. پس جمله کلیدی بود که ما از شرایطی که داریم چگونه استفاده کنیم؛ صعود یا سقوط! می دانیم که هدف شما برای تمام انسانها میباشد. از شما آغاز شده و ادامه مییابد. زمامدار راستی میگویند: که ما هیچ بودیم و هنوز هم هیچ هستیم، اما نمیدانند که هیچ یعنی همه چیز. "پایان" تهیه و تنظیم: مسافر جواد (لژیون یکم نمایندگی عطّار نیشابور)
تایپ: مسافر محسن (لژیون چهارم نمایندگی عطّار نیشابور)
موضوعات مرتبط: سی دی ها برچسبها: کنگره60, نمایندگی عطار نیشابور, متن کامل سی دی صحرا, شهرری [ سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۶ ] [ 0:41 ] [ Amir Hoshang Soghandi ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |