وبلاگ آقای امیرهوشنگ سوقندی_درمان اعتیاد دروس آکادمی کنگره60
| ||
گالری
بحث امروز حکم قاضی است که مربوط به بعد از عبور من از خط پایان است. حکم به معنی امر و دستور است که بر مبنای حکمت و دانایی باشد. یک قاضی بر مبنای عمل سالم حکم می کند. ما عمل نیک داریم و عمل سالم، عمل نیک را به ظاهر عمل درستی می دانیم در صورتی که ممکن است تصور ما غلط باشد و کار شری باشد. قاضی نمی تواند بر مبنای عمل به ظاهر نیک حکم کند و اگر بخواهد بر مبنای عمل نیک حکم کند مانند این که شخصی شکم یکی را پاره کرده و کشته ولی ما الان باید انسانیت داشته باشیم و او را ببخشیم، اگر بر این مبنا بود جامعه به کجا کشیده می شد؟
سردار می فرماید: گناهکاران واقعی را دل سوختن خطاست. یکسری آدم هایی هستند که راه را بلد نیستند و شما به آنها نشان می دهید آنها هم می آیند ولی یکسری آدمها هستند که راه را بلد نیستند و نمی خواهند هم بلد باشند. شما نمی توانید وقت خود را صرف کسانی کنی که نمی خواهند پس کسانی که می خواهند و کسانی که نمی خواهند را باید از هم جدا کرد شما هیچ وقت نمی توانید انسانی را تغییر دهید. با شاگرد خود تا یک حد و حدودی بیایید اما آزموده را آزمودن خطاست. مگر اینکه سرش به سنگ بخورد و نقطه تفکرش باز شود تا به او کمک کنیم. در کنگره هیچ عمل نیکی انجام ندهید. اینجا مثل بیمارستان است در بیمارستان کسی که پایش شکسته برایش زن نمی گیرند که. اینها همه تجربه شده است که به شما می گویم وگرنه ما آدم سنگدلی نیستیم بلکه در گروه مشکل ایجاد می کند. امروز چیزی می خرد از شما، می گوید پول را هفته دیگر می آورم و نمی آورد، باهم دعوایتان می شود یا از خجالت دیگر نمی آید و از درمان خودش باز می ماند. مسئله مالی هزار نوع مشکل به همراه دارد. باید عمل نیک را از عمل سالم جدا کنیم چون خیلی مشکلات ایجاد کرده، اگر مسئله خاصی باشد خودمان کمک می کنیم که هیچ کس متوجه هم نمی شود. بنابراین تابع عمل نیک نباشیم پس حکم قاضی تابع عمل سالم است. این را باید یاد گرفت و تشخیص داد خیرات مسئله ای ندارد. انسان هر روزی که خورشید طلوع می کند باید یک قدم به اهدافش نزدیک شود هرچه که هست (الله یا هرکسی هست) به الله نزدیک شدن یعنی کمال مطلق و آرامش مطلق. مهم است که برای حیاط ارزش قائل بود، برای بودن ارزش قائل بود. ولی ما انسانها بر اثر کم خردی خودمان مسئله ای به وجود می آوریم که برای آنچه داریم ارزش قائل نیستیم و حسرت آنچه نداریم را می خوریم. ولی وقتی ان چیزهایی را که داریم از ما گرفتند تازه متوجه می شویم که چه چیزهای با ارزشی داشتیم و قدر نمی دانستیم مانند(چشم، دوستی، جایگاه و...) ما انسانها خودمان برای خودمان یک ساختارهایی به وجود می آوریم و یک هیولایی خلق می کنیم که خودمان ازش می ترسیم. وقتی در ترس و اظطراب باشیم نمی توانیم برای حیات ارج بنهیم و از لحظات خودمان لذت ببریم. انسانها باید شادیها را باهم شریک شوند. وقتی کسی موادش قطع شود همه ما خوشحالیم. ما برای هدایت بندگان خدا راه جویی می کنیم مثلآ(چه جوری کم کنیم،چگونه وادی ها را یاد دهیم و ...)( انسان برتر این ویژگی ها را دارد و همه را دوست دارد و به فرمان عقل نزدیک است. این حکم خداوند است که انسانها باید صنبعل پیدا کنند.)( به فرمان او باید خودت را تزکیه کنی تا به عالم نور نزدیک شوی.) ماهم برای شما راههای خوبی می خواهیم که بدون قید و بند باشد مانند کار امروز راهنمایان برای شاگردانشان. بدون قید و بند در یک محدوده خاص است (حد منطقی و عقلانی) کسی که مواد مخدرش را کنار می گذارد گویی دوباره از مادر متولد شده است و دارای ویژگی های دیگری است. وقتی به رهایی رسیدی قدرش را بدان که کار عظیمی است، عظمت آن را هم بدان. در سراسر گیتی چند نفر مانند بچه های ما توانسته اند پرونده مواد را کاملآ و برای همیشه ببندند. و حالشان هم هر روز بهتر بشود؟ پس باید ارزش آن را دانست. هرکسی باید نگهبان جسم و جان خودش باشد. وقتی ما مصرف کننده بودیم هیچ کجا نمی توانستیم برویم و اول باید مواد خود را فراهم می کردیم. به هر کجا می خواستیم برویمبند بود ولی حالا هرجا بخواهیم برویم، میرویم و بر میگردیم. در زندگی مصرف مواد ترس و خوف شب و روز با ما بود چون مواد جرم بود. بعد از رهایی مشکلات را باید به آرامی حل کرد. هر کاری که می خواهید انجام دهید باید خوب فکر نمایید تا مشکل را از بیخ و بن حل نماییم. ما آن چیزی را برای شما می خواهیم که اول فرمان خداوند باشد بعد خواست خود شما. شما برای انجام هر کاری باید خودتان را مجهز کنید. ما در گذشته هم خود را مجهز می کردیم مانند جنگلها. ولی گاهی اوقات بدون فکر کردن زمان می رفت. سرنوشت ها شانسی نیست و با خواست خود اشخاص رقم می خورد و آن حرکت بجای ما است که سرنوشت هرموضوعی را مشخص می کند. ما با حرکتهای درست می توانیم سرنوشت ها را تغییر دهیم و آنچه می خواهیم همان بشود. وقتی انسان یک سری دانایی و آموزش پیدا می کند، می تواند بد را از خوب تشخیص دهد و راست و دروغ را تشخیص دهد. در مسائل کلی هم همانگونه است که باید به دانایی برسی تا بتوانی درست تشخیص بدهی و وکیل خود باشی. اگر انسان از ته قلب بخواهد هدایت شود خداوند کمکش می کند. مطالبی که گفته می شود افراد حرفه ای آنها تآیید می کنند و به ثبت می رسانند. کتاب 60 درجه قصه پردازی و رمان نیست بلکه همه تجربه شده و سند بدون نقص است. برویم و رفته ایم خیلی فرق دارد. ما اعتیاد را درمان می کنیم غلط است بلکه ما اعتیاد را درمان کردیم و فعل می شود اتفاق افتاده است. (اثر حکم همیشه در حال حیات قاضی به واقعیت بزرگ جلوه نمی نماید) یعنی ارزش و اهمیت را الآن درک نمی کنید، یعنی یک نویسنده در حیات خودش کارش بزرگ جلوه نمی دهد این یک قانون کلی است مانند(عیسی مسیح، موسی، مولانا، حافظ و ...) و این بستگی به شعور و آگاهی هم دارد. یک فرد مصرف کننده وارد سیستم شده با وضعی کاملآ درب و داغون. سیستم و تمام راهنماها به او کمک کردند تا به درمان برسد و این سیستم هم نیاز شدید و مالی دارد تا بچرخد ولی متآسفانه کمک خود را به جاهای دور دست و غریب می برد.(چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.) این خاصیت و خصلت انسانهاست. ما عکس بزرگان، ادیان را نداریم چون آنها هم انسانهای معمولی هستند اما ما شاید در ذهن یک چیز دیگر ترسیم نموده ایم. حتی در خواب هم صورت آنها را نمی بینیم . ما به درمان رسیدن باید برای آینده برنامه ریزی کرد مانند برنامه ی من و الآن کنگره. موضوعات مرتبط: سی دی ها [ یکشنبه یازدهم مهر ۱۳۹۵ ] [ 12:6 ] [ Amir Hoshang Soghandi ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |